کارآگاهان جنایی تهران روز 24 اسفند سال 86 مطلع شدند جنازه زنی جوان در اطراف بهشتزهرا پیدا شده است. آنها به محل حادثه رفتند و با پیکر خونآلود زنی مواجه شدند که هدف دو ضربه چاقو قرار گرفته بود.
مأموران بعد از انتقال جسد به پزشکی قانونی به تحقیق درباره هویت مقتول پرداختند و فهمیدند او زنی به نام نرگس است که در شهرستان آمل زندگی میکرد اما معلوم نبود به چه دلیل به تهران آمده و بهدست چه کسی کشته شده است.
تیمی از مأموران برای رازگشایی از این جنایت به آمل رفتند و با تحقیق درباره زندگی نرگس پی بردند او که تنها زندگی میکرد از مدتی قبل با مردی افغان که همسایهاش بود، عقد کرده و قرار بود بهزودی عروسی کنند اما مرد افغان بهطرز مشکوکی از زمان وقوع قتل ناپدید شده بود.
بهاینترتیب مرد افغان به نام نادر بهعنوان مظنون اصلی پرونده شناخته شد، اما مأموران هرچه تلاش کردند نتوانستند ردی از متهم پیدا کنند. به همین دلیل پرونده به حالت تعلیق درآمد تا اینکه سه روز قبل مأموران انتظامی بهطور اتفاقی به مردی افغان ظنین شدند و بعد از بازرسی بدنی از او فهمیدند این مرد هروئین همراه دارد به همین دلیل او را بازداشت کردند.
متهم در بازجوییها خودش را نادر معرفی کرد و گفت 11 سال قبل زنی را کشته است. اینگونه بود که راز قتل نرگس برملا شد و نادر در اختیار بازپرس مدیرروستا، بازپرس شعبه ششم دادسرای جنایی تهران، قرار گرفت. این مرد دیروز از سوی بازپرس پرونده بازجویی شد و بار دیگر به قتل اعتراف کرد.
او گفت: «من و نرگس در یک خانه زندگی میکردیم. او طبقه پایین سکونت داشت و من طبقه بالا. اینطور بود که بعد از مدتی رابطه ما شروع شد و به هم علاقهمند شدیم. به همین دلیل بحث ازدواج را مطرح کردم و وقتی نرگس هم قبول کرد به عقد هم درآمدیم البته هنوز جشن عروسی برگزار نکرده بودیم و نرگس میگفت قرار است بهزودی به او ارث برسد و پولدار شود. در این مدت من متوجه رفتارهای مشکوک همسرم شده بودم به همین دلیل او را زیر نظر گرفتم و به این نتیجه رسیدم که او با مردی دیگر در ارتباط است. حتی تعقیبش کرده و رفتارهای او را دیده بودم».
متهم به قتل ادامه داد: قبل از حادثه من به سفر رفته بودم وقتی برگشتم به نرگس گفتم ساکش را ببندد تا با هم به تهران بیاییم او هم قبول کرد. بعد او را به بهانه دیدن خانهای نزدیک بهشتزهرا به محل حادثه کشاندم و درحالیکه از قبل چاقو با خودم برداشته بودم او را به قتل رساندم و فرار کردم. من از رفتارهای نرگس بهشدت عصبانی بودم و به همین دلیل او را کشتم. بعد از قتل زندگی عادی خودم را داشتم تا اینکه به افغانستان رفتم و در آنجا با دخترعمهام ازدواج کردیم و با هم به تهران آمدیم. ما بچهدار شدهایم و الان در خانه پدر همسرم در پاکدشت زندگی میکنیم.
در تمام این مدت بهخاطر کشتن نرگس عذاب وجدان داشتم تا اینکه بالاخره به خاطر همین احساس وقتی به جرم حمل مواد مخدر دستگیر شدم، به قتل هم اعتراف کردم. بنا بر این گزارش، متهم درحالحاضر در بازداشت بهسر میبرد و تحقیقات از او ادامه دارد.