مازندران که بهدلیل داشتن مواهب خدادادی از قبیل جنگل، دریا و کوه در هر روز سال و به ویژه در تعطیلات و به هر بهانهای با سیل مسافر و گردشگر مواجه است، سایه سنگین یک تراژدی تاسفبار را همیشه بر سرخود و مردمان مومن و مهمان پذیرش دارد و آن ولنگاری فرهنگی است که اخیراً در روزهای پایانی تعطیلات نیمهخردادماه ولنگاری فرهنگی کم بود و حالا زخم فرهنگ برهنگی غربی نیز بر چهره سبزش نمایان شده است!
تصاویری مبتذل از تفریح (!) تعدادی افراد در سد لفور مازندران در شبکههای اجتماعی دست به دست شد و مردم هاج و واج ماندند آیا اینجا ایران است یا نه؟! آیا اینجا مازندران دیارعلویان است؟! که مردمانش همچنان منتظر کبوتران خونین بال حرم هستند؛ بهارها میآیند اما آنها به وطن بازنگشتند و داغ کهنه فرزندانشان را در دل خود تازه نگه داشتهاند.
مع الاسف با این اتفاق دوباره زخم ناسور بیفرهنگی وارداتی بر پیکر مازندران نجیب سرباز کرد.
کمیت مدیران و دستگاه های عریض و طویل فرهنگی از جمله فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان میراث فرهنگی و گردشگری که متولیان اصلی در حوزه فرهنگ و گردشگری میباشند و از بودجههای فرهنگی ارتزاق میکنند، در بخشهای فرهنگی و ایجاد بسترهای فرهنگ گردشگری آن هم در مازندرانی که سرشار از فرهنگ اسلامی و بومی است، لنگ میزند که صنعت توریسم در روز روشن تبدیل شده به صنعت تروریسم فرهنگ غربی!
سیاست جذب گردشگر به هر قیمتی در قامت خصوصیسازی که رافع مسؤولیتهای فرهنگی دستگاههای مرتبط نمیشود، نفس فرهنگ مردم را که ریشه در فرهنگ اسلامی دارد، به شماره انداخته است.
مازندران که هنوز پا به تعطیلات تابستانی نگذاشته، در کمتر از پنج روز از تعطیلات آخرین فصل از بهار، دچار یک تب ناهنجاری فرهنگی در قالب برهنگی غربی شد که حواشی های زیادی را در سطح افکار عمومی جامعه داشت و در اذهان مردم این سوال را متبادر کرد، آیا باز هم مسؤولان و متولیان پیه سیاست زدگی را به تن نحیف فرهنگ مالیده و میدان فرهنگی را عرصه یکتازی سیاسی بازی خود کردهاند تا آه ناامیدی علوی تبارها که دو سه روز نمیشود بندگی خدا را جشن گرفتهاند، از بیتفاوتی مسؤولان در تکرار ولنگاریهای فرهنگی در گوشه و کنار استان بلند باشد؟!
آقایان مسؤول! شما را به خدا بفرمایید آورده صنعت گردشگری در این چند سال در مازندران چه بوده؟! جز ترافیک اعصاب خورد کن، جز استحاله فرهنگ غنی مازندرانی و از بین رفتن آئین های بومی محلی و رشد بیاندازه اباحهگری و بیحیایی؟!
نداشتن قوانین محکم برای حمایت از آمران معروف و ناهیان از منکر، تیغ تیز بعضا بیتفاوتی مجریان قانون را در برخورد با گسترش اباحهگری فرهنگی تیزتر میکند!
رهبرمعظم انقلاب بارها درباره ولنگاری فرهنگی به مسؤولان و متولیان هشدار دادند و وقتی هم خط قرمزها زیر پا گذاشته میشد معظم له با لحن شدیدتری تذکر میدادند و با تاکید بر تامین امنیت اخلاقی و روانی جامعه از مسؤولان و متولیان میخواستند و میخواهند قبل از به وجود آمدن بحران فرهنگی و از بین رفتن امنیت روانی مردم، که بزرگترین تهدید برای جامعه به شمار میرود، ورود پیدا کرده و علاج قبل از واقعه کنند؛ چرا که چالههای فرهنگی یک مساله ضعف مدیریتی تربیتی است و گاهاً نمیشود با ابزارهای امنیتی آن را پر کرد که اگر هم پر شود یک مُسکن موقتی است و البته برخورد امنیتی در قبال موضوعات فرهنگی آخرین مرحله بازدارنده برای عدم تکرار ناهنجاریها است! اما برای رفع چالشهای فرهنگی همین اقدامات هم عوارضی بر پیکره نحیف فرهنگی میگذارد.
این عرصه، متولیان دغدغه مندی را میطلبد که حریمهای فرهنگی را خوب بشناسند و حرمت این امامزاده را داشته باشند.
حال زنگ خطر ولنگاری فرهنگی چند سال است در مازندران به صدا در آمده و از آلارم به آژیرقرمز تبدیل شده است که امنیت اخلاقی و روانی مردم و همچنین فرهنگ بومی مازندران را به شدت تهدید میکند که با تطمیع برخی بنگاهداران فرهنگی در ترویج برنامههای سطحی، سایه تهدید ابتذال فرهنگی دست از سر استان بر نمیدارد.
ضلع سوم مبارزه با اباحهگری فرهنگی بعد از دستگاههای متولی و مردم، دستگاههای نظارتی است که به نظر میرسد اگر این دستگاهها در برخورد با مدیرانی که از معیارهای انقلابی فرسنگها فاصله دارند اما عهدهدار گلوگاههای فرهنگی هستند، سر در آخور بیتدبیری بگذارند و یا در توبره آزمون و خطا با هدف حساسیتزدایی از کنار آن بیاعتنا رد شوند، به زودی باید جنازه فرهنگ اصیل انقلابی و بومی دیارعلویان را که با تیغ تیز فرهنگ برهنگی غربی سلاخی شده است، تحویل بگیریم./فارس