انتشار تصاویر اسارت و سپس شهادت یکی از مدافعان جوان حرم در رسانه ها سبب شد تا در روزهای گذشته نام شهید «محسن حججی» به یکی از پرتکرارترین نام ها مبدل شود؛ شهیدی که صلابتش در لحظه اسارت بسیاری را به تحسین واداشت و شهادت مظلومانه او موجب حزنی عمیق برای ایرانیان شد.
با نگاهی به واکنش هایی که پس از اعلام خبر شهادت مظلومانه این مدافع جوان حرم صورت گرفت، تعابیر بسیار و گوناگونی را از سوی چهره های سیاسی، اجتماعی، هنرمندان، مقامات لشکری و کشوری و نیز جمع کثیری از مردم در توصیف حالات شهید حججی شاهد بودیم؛ برخی با مقایسه تزلزل اسرای آمریکایی با استواری شهید مدافع حرم، زبان به تمجید از او گشودند و گروهی با توصیف صحنه اسارت به عصر خونین کربلا، تصویری حماسی از جهاد شهید حججی و همرزمانش ساختند.
تصاویر این شهید که در روزهای گذشته در رسانه ها و میان مردم دست به دست چرخید به رغم بدیع بودن و تاثیرگذاری شگرف آن، گوشه ای از حماسه هایی بود تاریخ این مرز و بوم را لبریز ساخته است؛ حماسه هایی که در ادامه جانفشانی سربازان و مدافعان وطن در تاریخ کهن ایران به هشت سال دفاع مقدس گره خورد و اینک در دفاع از امنیت کشور و پیشبرد اهداف و آرمان های انقلاب تجلی یافته است.
این رویداد علاوه بر برانگیختن حس همدلی و همراهی با خانواده این شهید، بار دیگر برجستگی و اهمیت ایستادگی مدافعان حرم در برابر آفت فراگیر و هولناک تروریسم تکفیری را نمایان ساخت. در میان تاثر ناشی از شهادت مظلومانه محسن حججی، این امید در دل ها بارور شد که ایران همچنان پشتگرم به سلحشوری مدافعانی با قامتی استوار است؛ استواری که در برهه های گوناگون تاریخی همزاد مدافعان غیور این کشور بوده است.
یکی دیگر از نمودهای استواری مدافعان وطن، تصاویری فراموش نشدنی از رزمنده ای بود که با دستانی بسته در اسارت شعارهایی انقلابی سر داد و تجسمی پایدار از مقاومت را آفرید؛ شهید «محمدشهسواری» آزاده ای سرافراز که در اسفندماه سال 63 در عملیات «بدر» در شرق دجله به اسارت نیروهای بعثی درآمد و انعکاس پایداری او در رسانه ها شگفتی و تحسین جهانیان را به بار آورد.
تواتر حماسه آفرینی جوانان وطن که تنها اشعه ای از خورشید آن از دریچه دوربین ها گذشته و به ثبت درآمده، علاوه بر آبرو و افتخار برای کشور، گویای تداوم زایش الگوهایی است که جوشش و پویایی فرهنگ مقاومت را تضمین می کند. در میانه روزمرگی های شهروندان، فراگیری نگاه های بدبینانه به آینده و حسرت دور شدن از سال هایی که همدلی و یکرنگی ویژگی جامعه ایرانی بود، وجود قهرمانانی از جنس حججی و شهسواری تلنگری بر فکر و اندیشه ما است.
در عصری که قهرمانان در هیاهوی سبک های نوین زندگی گمنام تر از همیشه زندگی می کنند، گاه حادثه ای از سبکی اصیل از یک زندگی پرده می افکند و چهره ای از جوانی بی ادعا اما با آرمان هایی بلند را نمایان می سازد که از روزمرگی های ما پافراتر نهاده و در برابر جدی ترین دغدغه زندگی یعنی مرگ سینه سپر کرده و آن را به هیچ انگاشته است.
اسطوره سازی قهرمانان بی ادعایی چون حججی یا آتشنشانانی که چند ماه پیش بی محابا به آتش زدند تا ناجی مال و جان دیگران باشند و پیش از آن هزاران مدافع بی نشان کشور نشانگر وجود چشمه ای جوشان از حماسه سازی در این کشور است که توقف نخواهد یافت؛ در این میان توقف و درنگی بر انگیزه این حماسه سازان بی نشان است که می تواند بهترین و بالاترین بهره را برای ما پیمایندگان مسیر هر روزه زندگی به بار آورد.