منتشر شده
1 هفته پیشدر
توسط
admin amolnewsآمل نیوز- قربانعلی مسافر / امیرسرلشگر خلبان شهید حسین خلعتبری تنها شهیدی است که دو مزار دارد، سفارش کرده پیکرش در منطقه کوهستانی زادگاهش برفراز کوهی که میرزاکوچک خان جنگلی علیه روس ها جنگید به خاک سپرده شود.
در دوازدهمین روز مهر سال ۱۳۲۸ در روستای بصلکوه شهرستان رامسر پسرک زیبایی دیده به جهان گشود که ۳۰ سال بعد از نوابغ جنگی دنیا لقب گرفته و رشادت بینظیری در ایام دفاع مقدس از خود در تاریخ زرین ایران عزیز به ثبت رساند.
این خلبان تیزپرواز ایرانی هم مانند دیگر شهدای هوانیروز ارتش مظلوم بود و حتی دو دهه پس از شهادتش هم کسی او را نمی شناخت تا اینکه یکی از مجلات نظامی معتبر دانشکده تگزاس از خلعتبری نوشت و او را به عنوان بهترین خلبان اف ۴ دنیا و نابغه جنگی معرفی کرد تا این مهم شروعی باشد برای معرفی خلبانی که به نام موشک خود شهره شد.
حسین موریک؛ امیرسرلشگر خلبان شهید حسین خلعتبری مکرم در نخستین روز عید سال 1364 در حالی که منزل شان میزبان مهمانان نوروزی بود وارد عملیات در غرب کشور شد.
در اولین روز سال 64 خلعتبری خلبان آلرت بود، زنگ اسکرمبل به صدا درآمد و این عقاب تیزپرواز آسمان های ایران پرواز کرد، در آسمان کردستان و سنندج به مبارزه با سه فروند هواپیمای جنگنده مشغول شد، در حالی که یکی از هواپیماهای دشمن را مورد هدف خود قرار داد در درگیری با دو فروند هواپیمای جنگنده دیگر مورد اصابت موشک قرار گرفت و به شهادت رسید.
خلعتبری با ۷۰ پرواز برون مرزی بالاترین پرواز عملیاتی را تا زمان شهادتش به نام خود ثبت کرد.
لحظاتی پس از تجاوز ناجوانمردانه رژیم بعث عراق به خاک جمهوری اسلامی ایران در سال 1359 بر فراز آسمان بغداد پرواز کرد و در حالی که فرماندهی ۸ فروند جنگنده F4 در عملیات پروازی کمان ۹۹ بود رشادت و دلیرمردی در آسمان به نمایش گذاشت.
انهدام ۲۳ ناو “اوزا” در ماه های اولیه جنگ از دیگر افتخارات خلعتبری است، در جنگ دریایی و عملیات مراورید کمر نیروی دریایی عراق را شکست داد و در حقیقت نیروی دریایی عراق را شهیدان خلبان خلعتبری و عباس دوران نابود کردند، البته شهید خلعتبری مشهور به قاتل اوزا بود و بعد از این عملیات به قهرمانان جنگ دریایی مشهور شدند.
خلعتبری خلبانی بود که برای مرده و زنده اش جایزه فوق العاده گذاشتند، کودک روزهای نه چندان دور بصل کوه رامسر در بین بعثی ها به «حسین ماوریک» شکارچی ناوهای اوزای عراقی شهرت داشت و مهارتش در خلبانی و شلیک موشک ماوریک که نوعی موشک هوا به سطح است در نیروی هوایی زبانزد بود.
پسرک شجاع مازندرانی دوران کودکی و جوانی را در رامسر به سر کرد، با گذراندن دوران تحصیلات ابتدایی و دبیرستان سال ۱۳۴۹ به خدمت سربازی رفت و سال ۱۳۵۱ با توجه به علاقه بدون وصف به خلبانی وارد دانشکده خلبانی نیروی هواییشده تا پس از دوره مقدماتی پرواز برای دیدن دوره پیشرفته راهی آمریکا شود.
این خلبان ماهر پیش از سفر به آمریکا پس از دیدار خانواده به مادرش وکالت داد تا تمام حقوق ماهیانهاش را براى رفع مشکلات نیازمندان هزینه کند.
نخست دوره خلبانی را در دانشگاه شپارد آمریکا گذراند و با انتقال به دانشگاه تگزاس استعداد خیره کننده ای در یادگیری و هدایت هواپیما داشت تا به عنوان دانشجوی ممتاز و برجسته شناخته شود.
در وصیتنامه این شهید تیزپرواز آمده است: اگر ذره ای از خاک وطنم به کف پوتین سرباز دشمن چسبیده باشد آن را با خون در خاک وطن می تکانم و نمی گذارم ذره ای از این خاک پاک را با خود ببرد و اگر در این راه ارزشمندتر از جانم هدیه ای داشتم حتما به این مردم خوب تقدیم می کردم.
حسین خلعتبری تنها شهیدی است که دو مزار دارد، سفارش کرده پیکرش در منطقه کوهستانی زادگاهش برفراز کوهی که میرزاکوچک خان جنگلی علیه روس ها جنگید (گلزار چهل شهیدان رامسر- قله میرزا کوچک خان) به خاک سپرده شود تا روحش پاسدار این مرز و بوم باشد ولی سر مطهّر این شهید در محل سقوط هواپیما در شهرستان سقز کردستان به خاک سپرده شد.
از سوی نیروی هوایی ارتش به عنوان نماینده ویژه ایران در دادگاه بین المللی لاهه حضور یافته و از حقانیت ایران در جنگ تحمیلی عراق دفاع کرد.
در شلیک موشک ماوریک با هواپیمای F4 مهارت خاص داشت و افسران و فرماندهان نیروی دریایی را به علت مهارت ویژه در شلیک موشک به حسین ماوریک خطاب می کردند.
۱۵ فروردین سال 1360 بود که هشت فروند هواپیمای فانتوم از پایگاه هوایی همدان به پرواز درآمدند و با چهار بار سوختگیری هوایی و پشت سر گذاشتن مسافتی بالغ بر یک هزار کیلومتر پایگاه های الولید را بمباران کرده و همگی سالم برگشتند، نقش خلعتبری در این عملیات با زدن اهداف خیره کننده بود و هنوز این عملیات در بزرگترین مدرسه های هوایی آمریکا تدریس و بررسی میشود.
تأسیسات نفتی یگان های دریایی پل العماره و پالایشگاه کرکوک بارها به دست این خلبان شاخص مورد حمله و تخریب قرار گرفت و در بیان دلیرمردی های ژنرال خلعتبری زبان قاصر است.
پزشکان متخصص خلبان خلعتبری را به دلیل پروازهای متعدد، پی در پی و فشارهایی که بر جسم او وارد شده از ادامه پرواز منع کرده بودند ولی خلعتبری کسی نبود که جسمش را بر خاک و مردم کشورش ترجیح دهد، بنابراین توصیه پزشکان و فرماندهان را برای توقف پروازهای جنگی نپذیرفت.
در بخش کوتاهی از فصل آخر کتاب سلحشور چهل و یکم با الهام از روایت خلبان شهید حسین خلعتبری آمده است: مردم قطب اصلی جنگ هستند، یادم هست در بوشهر به گردان ما تلفن زدند و گفتند که یک پیرزن آمده و اصرار دارد خلبانان را ببیند، وقتی به گردان آمد چهار عدد تخم مرغ را که همه موجودی و دارایی اش از زندگی بود را به ما داد و با لهجه بوشهری اش گفت: اینها را آورده ام تا خلبان ها بخورند، چاق شوند و خوب بجنگند.
پیرمرد روستایی دیگر تنها گوساله اش را آورده و جلوی هواپیمای ما سر برید، به قول یکی از نویسندگان ملت ها را باید در جنگ شناخت و من در این جنگ واقعا ملت خود را شناختم که چقدر فداکار و ایثارگرند، اگر ارزشمندتر از جانم هدیه ای داشتم حتما به این مردم خوب تقدیم می کردم.
در دیگر بخش این کتاب آمده است: پیرمرد کشاورز هم سر بریده مرا می بیند و به دوستانش می گوید: بیایید، سر حسین را می بینم که غرق خون شده است، برایم گریه می کند و من خوشحالم که برای چنین مردمی جان ناقابلم را هدیه کردم.
خلبان قاسم محمدامینی در خاطرات خود می نویسد: چند روز مانده بود به عید، زمستان سال ۱۳۶۳ نفس های آخر را می کشید، بوی بهار را می شد از روی سر شاخه های درختان کنار ترمینال حس کرد، در ماشین نشسته بودم و کم کم احساس خستگی می کردم، کمی درد کمر داشتم و دردی که برای خیلی از همکارها غریبه نبود، ساعت پرواز بالا میان اضطراب، ویراژ آتش و خون در طی چهار و پنج سال جنگ درد پا و کمر را برای خلبان ها به ارمغان آورده بود، فضای شهر پر از رنگ و لعاب بازار عید بود، کنار خیابان پسرک ها و دخترک ها، سبزه، ماهی و سوروسات سفره هفت سین را به زور به مردم می فروختند.
در ترمینال منتظر یک مینی بوس آبی رنگ نمره مازندران بودم، دیشب حسین برایم زنگ زده بود و گفت سهم پرتقال عید تو را فرستادم فردا برو ترمینال بگیر، وقتی در پایگاه همدان بودیم سهم پرتقال عیدانه ما را می داد البته حسین می گفت سهم، وگرنه چه سهمی چه حقی؟
مال باغ پدری حسین بود دوستم حسین آدم دست و دل بازی بود، سرم را روی فرمان ماشین گذاشتم، بوی ماهی هایی که حسین به همه هدیه می داد مرا رها نمی کرد، در کنار پایگاه همدان رودخانه ای در جریان بود که پر از ماهی بود، با حسین روزهای تعطیل به رودخانه می رفتیم، ماهی می گرفتیم البته ما فقط ماشاالله، ماشاالله می گفتیم به تجربه حسین در ماهیگیری.
ماهی ها را در کیسه می ریخت و از دم نگهبانی و دژبانی شروع می کرد به پخش کردن ماهی ها، تهش هم ماهی کوچک سهم خانواده حسین بود.
کم کم خستگی و خواب چشمهایم را سنگین کرد به سختی چشم باز می کردم و با دقت به محوطه ترمینال نگاه می کردم که شاید در میان چرتک هایم مینی بوس آبی رنگ نمره مازندران با هدیه حسین آقا آمده باشد.
از پسرک و دخترک سبزه و هفت سین خریدم که رویش را با نایلونی پوشانده بودند، درد کمر تا پشت گردنم رخنه کرد ولی می دانستم که حرف حسین حرف بود و هدیه اش در راه، که ناگهان مینی بوس آمد.
به گزارش فارس، خلبان 36 ساله مازندرانی و از افتخارات ایران اسلامی بهترین خلبان اف ۴ جهان، حسین ماوریک، شکارچی اوزا، قهرمان عملیات مروارید، قهرمانان جنگ دریایی، سلحشور چهل و یکم، فخر آسمان ایران و شهیدی با دو مزار همان خلبان شهید حسین خلعتبری است که در این آب و خاک نفس کشید، زندگی کرد و به ما درس دشمن ستیزی، دلیرمردی، دفاع از آب، خاک و ناموس، دفاع از وطن، دفاع از دین و دیانت، استقامت، پایداری و شهادت آموخت.
امروزه باید نسل جوان و نوجوان جامعه از قهرمانان واقعی ایران زمین در زندگی خود بهره بگیرند و آنها را سرلوحه قرار دهند.
در شادی، خنده، خوشی و بهبوهه اولین روزهای عید نوروز باید بدانیم که دلیرمردان و تیزپروازانی در اولین روز عید جان به کف گرفتند، مقابل آتش های سوزان دشمنان بعثی ایستادند و در زبانه های آتش سوخت تا ما راست قامت بایستیم و به آنها افتخار کنیم.
#حسین_خلعتبری
#خلبان_شهید
#شهید_حسین_خلعتبری
#هوانیروز
#دشمنان_بعثی
#بصل_کوه
#نیروی_هوایی_ارتش