با توجه به افزایش نرخ بیکاری در سالهای اخیر، عدهای از جوانان بهطور خودجوش مجبور شدند تا به خوداشتغالی روی آورند، خوداشتغالی، به معنای واقعی کلمه با هدف ایجاد شغل مناسب برای خود شخص است، که در این فرآیند فرد با هدف کسب درآمد از سرمایه شخصی بهره برده و فضایی برای انجام کار ایجاد میکند.
خوشبختانه در سالهای اخیر این فرهنگ در استان مازندران جا افتادهتر شده و افراد زیادی به آن روی آوردهاند، ولی در این میان کسانی هستند که علاوه بر ایجاد شغل برای خود، برای دیگران هم اشتغالزایی کرده و بهنوعی کارآفرین هستند.
خبرنگار فارس این بار به سراغ جوان نخبه و مخترعی رفته که البته کارآفرین هم هست، این مرد جوان زندگی پرفراز و نشیبی داشته و سختیهای فراوانی را تحمل کرده اما همچنان دست از تلاش بر نداشته و با انگیزه به کار خود ادامه میدهد.
«سینا مصفا» کارآفرین ۲۶ ساله، اهل شهرستان ساری است، او هماکنون در محله راهبند گلخانهای از انواع گلهای تزیینی و زیبا را از تولید به مصرف میرساند، ۵ الی ۳۰ نفر بهطور مستقیم و غیرمستقیم زیرمجموعه شبکه گلخانهای او هستند.
مدرک تحصیلی او لیسانس زبان انگلیسی است و در حال حاضر دانشجوی ترم ۶ زبان آلمانی نیز است، همچنین در رشتههای مختلف فنی و برق آموزش دیده است.
فعالیت حرفه ای خود را از سال ۹۰ آغاز کرده که شامل طراحی گلوگیاه، آبشار و آبنما، پرورش گلوگیاه و فروش بهصورت جزیی و عمده است.
* سرقت طرح
مصفا از سال ۸۶ در دوره متوسطه وارد عرصه اختراع شد اما طرحش در نمایشگاه صنایع، سرقت شد، این در حالی بود که او رتبه اول در جشنواره خوارزمی در حوزه اختراع را کسب کرده بود.
او در این باره میگوید: طرحم را با خلوص نیت به همراه دوستم ارائه دادم و لوح تقدیری از آن خود کردیم، این طرح نتیجه تلاش شبانهروزی در مدت ۹ ماه دوران مدرسه بود که با حمایت همهجانبه مدیر مدرسه مرحوم شامیان جویبار میسر شد و سرانجام این اختراع به نفع مدرسه به ثبت رسید.
مصفا اختراع دیگری نیز دارد و آن طراحی یک چمدان سفارشی با ۳۵ قابلیت است، که در آن از شارژر گرفته تا خشک کن رخت و لباس وجود داشت، همچنین قابلیت تبدیل به میز ناهارخوری، تخت خواب و کباب پز را نیز داشت و مجهز به سنسور و … بود.
* دلم میخواست از ایران بروم
وی عنوان کرد: من در یک خانواده معمولی بهدنیا آمدم، پدرم سرش برای کارهای من درد نمیکرد، تا جایی که بعد از سرقت ایدهام، دلم میخواست از این کشور بروم ولی او مانع شد، حال خوشحالم که نرفتم چون هر چه هست همینجاست.
سرقت طرحم توسط دشمن داخلی صورت گرفت، فردی که به همراه رئیس انجمن مخترعان به نمایشگاه آمده بود و میگفت اگر جایی دستگاهی ببینم همه ابعادش را از بر کرده و جزئیاتش را به کشورهایی که در آنها تابعیت دارم ارائه میدهم، جالب است بدانید که او فقط در هفته صنایع وارد ایران میشد و در کل کشور ایدههای نو را به سرقت میبرد، اینجا بود که من از همه چیز بریدم و ادامه این راه برایم بیاهمیت شد.
روزی در شبکه ماهوارهای طرح خودم که تأمین برق از کف آسفالت و امواج صوتی دو مرحلهای بود را دیدم که در کشور ژاپن رونمایی شد.
پدر سینا از دنیا رفت و او در بخشی از ملک پدری ساکن شد، ازدواج کرد که ثمرهاش دو دختر ۱.۵ و ۳ ساله است.
* تحول بزرگ
تحول بزرگ زندگی سینا مصفا در ۱۶ سالگی در حالی که از همه چیز خسته بود، رخ داد؛ یعنی روزی که یکی از دوستانش او را با عقایدی از مکتب آیتالله حسنزادهآملی آشنا کرد که خروجیاش یادگیری استقامت و صبوری بود.
در ادامه گفت: در بحث فروش گل و گیاه، کشتیام ۵ بار به گل نشست و ضرر و زیان مالی فراوانی دیدم اما ادامه راهم را مدیون تفکراتی هستم که از فرمایشات علامه حسنزادهآملی دارم.
در ادامه راه با تحقیق و توجه به خواست و نیاز روز مردم در بخش تقاضای گلوگیاه که علاقه به بستهبندی خوب و زیبا و با قیمت پایین است و اینکه مشتری حتی اگر استطاعت مالی هم داشته باشد باز گیاهی کوچکتر تقاضا میکند تا از نزدیک شاهد رشد و نموش باشد، با این ایده جلو رفتم و استارت کار زده شد.
تولید گلهایی با گلدان کاغذی که بر رویش همه چیز در مورد خانواده گیاه و نحوه نگهداری آن نوشته شده بود، همچنین موجب کاهش رفت و آمد شده و اینکه میتوان گل را با همان گلدان وارد گلدان دیگری کرده و کاغذش هم جذب خاک میشود کردم که بهصورت عمده به برخی شرکتها عرضه شد.
وی یادآور شد: هم اکنون با ۵ الی ۶ نفر بهصورت مستقیم و ۱۵ الی ۳۰ نفر بهطور غیرمستقیم کار میکنم، نیروهایی مخصوص کار کشت، همپاشی قلمهزنی، کوددهی دارم که کارشان را انجام داده، ساعت میزنند و حقوق دریافت میکنند، در فضای مجازی هم بازاریاب از نقاط مختلف کشور دارم که با آنها بهصورت درصدی کار میکنم.
مصفا با اشاره به اینکه برخی از نیروهایم در محیط خانه خود گل پرورش میدهند، گفت: آموزش و صفر تا صد کار احداث گلخانه با تیم ماست، ما همه فن حریف و خودکفا هستیم، خانومی دکترای زیستشناسی در شهر زیرآب انواع گل قاشقی ما را پرورش داده و خانومی در روستای شکتا کاکتوس را پرورش میدهد به طوری که حتی در ایام عید گل از جای دیگری تهیه نمیکنیم.
* به من آب و برق با تعرفه کشاورزی نمیدهند
گلایه بعدی من از سازمان جهاد کشاورزی و گرفتاریام در تار عنکبوت است، تعرفه آب، برق و گاز منزلم که در آن گلخانه ۳۰ متری وجود دارد، بهصورت آزاد محاسبه میشود، در صورتی که با امتیاز داشتن مجوزهای لازم میتواند تعرفه را به کشاورزی تبدیل کند.
آب مصرفی در گلخانهام به اندازه مصرف آب یک خانواده چهارنفره است، چون آبیاری گلخانه قطرهای است ولی هنوز تعرفه کشاورزی نشده است.
مصفا از گلخانهاش گفت و توضیح داد: در این گلخانه بهصورت طبقهای ژاپنی، بذرپاشی شده و با سیستم آبیاری قطره ای بسته به نوع گیاه از ۷۰ هزار تا ۱۵۰ هزار گیاه در طول ۳ ماه پرورش داده میشود.
قصد دارم در آینده مدیریت این مکان را به شخص دیگری محول کرده و خودم به غرب استان بروم البته اگر جهاد کشاورزی حمایت کند و دفتری در اختیار قرار دهد تا سیستم آنلاین خرید و فروش گلوگیاه را راهاندازی کنم.
در پایان صحبتهایم با این جوان کارآفرین و نخبه به فکر فرورفتم، آیا کمبود منابع و عدم حمایت اینگونه افراد از سوی مسؤولان بذر ناامیدی را در دلشان بارورتر نمیکند و باعث نمیشود تا کوله بارشان که پر از امید و آرزوست را به زمین گذاشته و راهی سفر شوند؟ یا دست از کار بکشند و دچار آسیبهای جدی شوند، چه کسی از این قشر حمایت خواهد کرد؟
چرا در کشوری چون ایران که پر است از استعدادهای اینچنینی، جوانان نخبه باید آرزوی سفر کردن به کشورهای دیگر را داشته باشند؟ بساط پیشرفت چه وقت آماده میشود؟ نکند دیر بشود و ما این نیروهای قوی و خودجوش را از دست بدهیم.