نمی دانم چرا که بعد از پایان دوره نامزدی، همسرم بی نهایت تغییر کرد وی در دوره نامزدی به گونه ای رفتار می کرد که گویا مرد رویا هایم بوده است، بی نهایت ابراز علاقه نسبت به من می کرد، جمله دوستت دارم خیلی از زبانش شنیده می شد و این جمله به من به عنوان زنی که به احساس تعلق و پذیرش خود به عنوان یک نیاز زنانه اعتقاد داشت، خیلی نیرو می داد.
همسرم در دوره نامزدی در هر مناسبتی هدیه ای برایم می خرید و این موضوع برای من خیلی مهم و جالب و خوشحال کننده بود، روز تولدم برایم کادو می خرید و سالروز ازدواجمان با هم به رستوران ویا حتی سفر می رفتیم اما نمی دانم بعد از تولد فرزندمان چه اتفاقی افتاد که رفته رفته نه فقط همه رویداد ها را بی خیال شد بلکه گویا دارد مرا هم فراموش می کند.
انگار روز تولدم را بخاطر ندارد و سالروز ازدواج مان را جشن نمی گیرد، در خانه کمتر حرف می زند و با بچه اصلا بازی نمی کند و توجهی به من ندارد، بیشتر وقتش را با گوشی ور می رود و گاهی هم با تلویزیون مشغول می شود، برای آخرین بار به سفری کاری در ترکیه رفتم، همه دوستان و همکارانم همسرانشان با آن ها تماس گرفته و احوالشان را جویا شدند اما همسرم حتی یک پیامک برای من نفرستاده ویا یک تماس چند ثانیه ای هم با من نگرفت.
آنقدر بی خیال من و حتی زندگی شده که می ترسم تا مبادا به مواد مخدر و یا داروهای روانگردان روی آورده باشد این وضعیت بی نهایت آزار دهنده است.
نظر کارشناس؛
از دیدگاه بسیاری از روانشناسان؛ خانواده مانند خودرویی است که عملکرد آن بستگی به سلامت تک تک قطعاتش دارد و اگر همه قطعه های یک خودرو سالم بوده و در جای خود به فعالیت خود را نحو احسن انجام دهند خودرو نیز به عنوان وسیله ای کامل کارکرد بسیار عالی ای خواهد داشت.
مردها در خانواده دارای دو جایگاه بسیار مهم می باشند، جایگاه نخست و مهم آن ها که مستقیما بر عملکرد خانواده موثر می باشد نقش و جایگاه آن ها به عنوان همسر و مرد خانواده است، همه زن ها از مردهای ضعیف و بدون کارکرد و یا با کارکرد پایین بیزار هستند.
اصولا زن ها به مرد به عنوان موجودی قوی تر از خود اعتقاد داشته و معمولا سعی می کنند تا قوی ترین مرد را از هر نظر انتخاب کنند و این موضوع شاید به نوعی ریشه در تاریخ زندگی بشریت و انسان غار نشین داشته باشد که مرد باید در طول روز ساعت ها با قدرت و جسارت در دل کوه و جنگل و بیابان بی مهابا بدنبال شکار می گشت.
درآن عصرمردها وقتی پس از مدت ها با دست پر به منزل باز می گشتند باعث خوشحالی و رضایت همسر خود می شدند و این نشانه قدرت مردها بوده که در کنار خوشنودی همسر و دیگر اعضای خانواده باعث افزایش احساس کارایی مرد نیز می شد.
هرچند نوع شکار مرد امروزی متفاوت از گذشته است اما مردی از دیدگاه همسرش قوی است که در کنار تامین امکانات اولیه زندگی و رفاه خانواده در توجه به همسر و اعضای خانواده موفق عمل کند و هرچه در این زمینه موفق تر باشد اعتقاد زن به چنین مردی بیشتر خواهد بود.
اما گاهی وقت ها ما مردها فراموش می کنیم که همسرمان به عنوان جنس مخالف ما نیازهای اساسی ای دارد که در وجود ما آن را جستجو می کند، اولین موضوعی که در این زمینه به فکر هر انسان سالمی می رسد نیازهای فیزیولوژیک زن و مرد است که البته موضوعی منطقی به نظر می رسد.
بسیارند مردهایی که در این گونه تعاملات به نیاز همسر خود توجهی نداشته و صرفا موضوع را از زاویه دید خود مورد توجه قرار می دهند، این موضوع باعث رنجش و حتی عصبانیت پنهان همسران چنین مردانی شود و همین رویداد می تواند دلیل بسیاری از آسیب های خانوادگی و اجتماعی مثل افزایش طلاق، و حتی افزایش خیانت های زناشویی گردد.
درصورتی که زندگی به طلاق کشیده نشود در چنین وضعیتی با مشکلات دیگری مثل استرس زن به عنوان همسر و مادر خانواده و انتقال این مشکل به دیگر اعضای خانواده مثل فرزندان مواجه خواهیم بود که بر مشکلات خانواده خواهد افزود.
یقینا استرس و اضطراب مادر اختلالاتی مثل افسردگی وبرخی بیماری های روانی را برایش به همراه خواهد داشت که درنهایت کم انرژی و یا بیمار بودن مادر خانواده را به ارمغان آورده که بر کل اعضای خانواده بویژه فرزندان از نظر سلامت روان تاثیر منفی خواهد گذاشت.
از جمله دیگر نیازهای زن که باید در وجود مردان جستجو کرد، نیازهایی است مثل میل به پذیرش، تعلق، محبت و همچنین نیاز به امنیت و زنی که همسرش به وی بی توجهی نموده و یا کم محلی می کند، کمتر احساس امنیت کرده و در این احساس نا امنی درگیری های فکری و به عبارتی نوشخوار های فکری بالایی را در خود تجربه خواهد نمود که مجددا تاثیرات بدی را بر فرزندان خواهد داشت.
متاسفانه مردان بسیاری بر این باورند که همین که برای خانواده خود دست به فعالیت های بعضا طاقت فرسای اقتصادی می زنند یعنی اینکه به همسر و فرزند خود توجه وعلاقه دارند و این را زن و فرزندانمان باید بفهمند.
خیلی از همین گروه مردان وقتی وارد منزل می شوند به دلیل و یا بهانه خستگی سکوت اختیار کرده و چنان در لاک خود فرومی روند که کمتر کسی جرات نزدیک شدن به آنها را به خود می دهد اما نیاز به شنیده شدن و درک شدن از سوی همسر از جمله نیازهای اساسی هر زن طبیعی و نرمالی است.
همه ما مردها باید بدانیم که هرچند با تلاش و کوشش خود به همسر و دیگر اعضای خانواده خود می فهمانیم که دوستشان داریم اما شنیدن جملات عاشقانه از زبان همسر، نیاز اساسی هر زن طبیعی و خانواده دوست و سالم است.
زنان از طرفی عاشق ارتباط هستند و در این ارتباط گفت و گو با همسر برای آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار است، زنان موجودی مناسبتی بوده که به هر مناسبت و بهانه ای منتظر توجه همسر خود می باشند و این توجهات بی نهایت آنها را خوشحال می کند.
زنانی که به دلایلی از جمله غفلت و بی توجهی همسر خود،در روابطی نامتعارف گرفتار می شوند، معمولا فرد جدید را بی نهایت رومانتیک و عاشق می دانند،چرا که این شخص برخلاف همسرشان به آنها توجه بی نهایت می کند.
