با ما همراه باشید

دسته بندی نشده

کمی کودکی برای کودکان

کودکان کار به دلیل داشتن وضعیت عاطفی نا مناسب و شرایط خاص زندگی،دارای روحیه ای حساس و از نظر عاطفی، آسیب پذیرتر از کودکان هم سن و سال خود هستند.

منتشر شده

در


همه ی ما اسم "کودک کار" را بارها شنیده ایم و حتی آنها را در مکانهای مختلف دیده ایم.اما چند درصد از مردم شناخت کافی از شرایط این کودکان دارند؟ بسیاری از روی ترحم از آنها چیزی خریداری میکنند و بعضی ها هم تنها نگاهی تحقیرآمیز به آنها می اندازند.براستی چگونه باید با آنها برخورد کرد؟ ما چقدر در نحوه ی رشد و پرورش آنها سهیم هستیم؟کودکان کار در شرایط نامطلوب از نظر تغذیه و بهداشت و انجام کارهای خطرناک به سر میبرند. این کودکان میتوانند به راحتی بازیچه ی دست بزهکاران شوند. همچنین به دلیل عدم بهره گیری از آموزش و تحصیل، فرصت رقابت با سایر کودکان در ایجاد یک زندگی سالم از آنها سلب میشود. فراموش نکنیم که تنها وظیفه ی یک کودک فقط کودکی کردن است وبس.به طور کلی کودکان کار به دلیل داشتن وضعیت عاطفی نا مناسب وشرایط خاص زندگی،دارای روحیه ای حساس و از نظر عاطفی، آسیب پذیرتر از کودکان هم سن و سال خودهستند. بنابراین بی توجهی و نادیده گرفتن این کودکان باعث نهادینه شدن خشمی پنهان درنا خوداگاه آنها شده، در بزرگ سالی باعث بروز بسیاری از ناهنجاریها در جامعه میشود.واما تیم حمایت خیابانی از کودکان … هدف اصلی ما بدون تفاوت قائل شدن بین کودکان عادی و کودکان کار، این است که برای لحظاتی هرچند کوتاه خنده را روی لبهای آنهابیاوریم و یاداور ان شویم که همه ی کودکان حق شادی و لذت بردن از زندگی را دارند. 27 مهر 1396 ، ما در پارک لاله گرد هم آمدیم تا مثل پنج شنبه های گذشته فعالیت خود را آغاز کنیم.وقتی به زمین بازی رسیدم تعدادی از مربیان رابه همراه چندتا از بچه های دست فروش دیدم که منتظر رسیدن بقیه بودند.همین که چند نفر دیگر هم به ما ملحق شدند شروع به بازی کردیم. در ابتدا تعداد بچه ها کم بود، دستهای یکدیگر را گرفتیم تا عمو زنجیر باف بازی کنیم تا توجه دیگر کودکان حاضر در پارک را به خود جلب کنیم. همین که شروع به بازی کردیم چند نفر دیگر هم به ما ملحق شدند. دست در دست یکدیگردور میچرخیدیم و به نوبت میخواندیم و لذت میبردیم. والدین کودکان کم کم جمع شدند و همگی تماشامیکردند. از حالت چهره هایشان هم یک حس شادی و هم تعجب دیده میشد.پس از اتمام عمو زنجیرباف،بازی بدن کوبه را شروع کردیم.در این بازی با اعضای بدنمان صدا در می اوریم مثلا با کوبیدن دست ها و پاها به یکدیگر. وقتی که همگی با هم به طور هماهنگ اجرا میکنیم این صدا ها به صورت یک اهنگ در می آید.جالب است که حتی بزرگترها هم در این بازی با ما همراه شدندوشرایط موجود بسیارهیجان انگیز شده بود.بعد از بازی بدن کوبه، بقیه ی بچه ها را هم صدا زدیم تا با ما همراه شوند. سپس از انهادر مورد کشیدن نقاشی نظر خواهی کردیم و همگی با هیجان موافقت کردند.نقاشی ها به صورت انفرادی کشیده نمیشوند بلکه همگی به صورت گروهی این کار را انجام میدهیم.به این صورت که همگی به شکل یک دایره دورهم جمع میشویم و بعد روی زمین مینشینیم.سپس یک یا دو نفر از بچه های گروه به هرکسی یک کاغذ و یک مداد میدهند. دراین قسمت یک نفرتا ده ثانیه شروع به شمردن میکند و بقیه باید شروع به کشیدن کنند. وقتی ده ثانیه تمام شد باید برگه های نقاشی از یک سمت به نفرهای کناری داده و جابجا شوند. دراین صورت هر کس میتواند در برگه ی نفر کناری خود شکلی بکشد. بعد ازاینکه چند دوربرگه ها جابجا شدند حالا نوبت به جابجایی مدادها میرسد. همزمان با جابجایی، مدت زمان کشیدن هم کمتر میشود تا جایی که به یک ثانیه میرسد. ودرآخر همه ی برگه ها و مداد ها جمع اوری میشوند و اینگونه نقاشی گروهی ما به پایان میرسد.از آنجا که تعداد نفراتمان بیشتر شده بود، بعد از نقاشی نوبت به قطاربازی رسید. همگی به خط پشت سرهم ایستادیم و شروع به راه رفتن کردیم و صدای قطار دراوردیم.در اخر هم با طنابی که به همراه داشتیم، مسابقه ی طناب کشی راه انداختیم. به دو گروه تقسیم شدیم و در دو طرف طناب ایستادیم و شروع به کشیدن کردیم. این قسمت از برنامه از هیجان بیشتری برخوردارشد به طوری که چندین بار مسابقه را تکرار کردیم.درپایان، برای اینکه یک خداحافظی به یاد ماندنی داشته باشیم دور هم جمع شدیم وبا تمام قدرت جیغ و هورا کشیدیم. و در آخر عکس های یادگاری ودسته جمعی گرفتیم و یک پنجشنبه ی دیگر را هم به پایان رساندیم

.اعضای حاضر در پارک لاله:
یاسر پارسا، نسترن جوان، محسن قنبرنژاد، سجاد ملوک زاده، نیلوفر بیگلری، فاطمه
موسوی، فاطمه افضلی، امیرحسین برخورداری، شیما رضایی، نگین گل.
پارک لاله
27 مهر 96-تهیه و تنظیم:فاطمه موسوی

ادامه مطلب
برای افزودن دیدگاه کلیک کنید

یک پاسخ بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.